سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :63
بازدید دیروز :96
کل بازدید :172464
تعداد کل یاداشته ها : 336
103/9/3
5:23 ص


باران که می بارد

یکــی باید باشد به تو زنگ بزند و بگوید چترت را نبرده ای؟

یکی که نگرانت باشد ؛ حتی نگران اینکه زیر بارران به ابن لطیفی خیس نشوی

باران که می بارد یکی باید باشد دست بکشد روی موهایت و آب هارا کنار بزند

اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای؟

وکسی نبوده دست بکشد تووی موهایم

اصلا همه اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد من یکبار دیگر یاد تو بیفتم ... !

  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آنقدر رشیدی که تنت افتاده اطراف تنت پیرهنت افتاده یک ظرف عسل داشت لبت فکر کنم با سنگ زبس که زدنت افتاده از بس به سر و صورت تو سنگ زدند خدشه به عقیق یمنت افتاده سر در بدنت بود که پامال شدی پس دست تو نیست گردنت افتاده برگرد حسین زود حسین برگردانش در خیمه عروس حسنت افتاده